گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - مطایبه در موفق سبعی

 

از آن سپس که به تعریض یک دوبارم رفت

که مردمی کن و بخشیده بی‌جگر بفرست

صفی موفق سبعی چو بارها می‌گفت

که گرت هیزم هر روزه نیست خر بفرست

شبی به آخر مستی به طیبتش گفتم

[...]

انوری
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

شبی به طنز گفتم به خواجه پور خطیب

نس فراخ چو بینی ز خشک و تر بفرست

اگر ز علت پیری ز مردی افتادی

به عاریت بر خاتون ز . . . خر بفرست

ور این دو جنس که گفتم نیافتی آنگه

[...]

مهستی گنجوی