گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۱

 

باز آمدی، که خونم بر خاک در بریزی

توفان موج خیزم زین چشم تر بریزی

هر ساعتی به شکلی، هر لحظه‌ای بینگی

دوداز دلم برآری، خون از جگر بریزی

گر تشنه‌ای به خونم، حاکم تویی،ولیکن

[...]

اوحدی