گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۲

 

بی‌نیازان برق‌ربز بحر و بر برخاستند

درگرفتند آتشی‌ کز خشک و تر برخاستند

بسکه در طبع غناکیشان توقع محو بود

دامن ‌افشان چون غبار از هر گذر برخاستند

پهلوانی بود اگر واماندگان زین انجمن

[...]

بیدل دهلوی