گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

خشت کوی می‌فروشان سر به سر آیینه است

رو برین ره کن که فرش رهگذر آیینه است

چشم و دل از پرتو دیدار روشن می‌شود

تخته ی تعلیم ارباب نظر آیینه است

در دل هر ذره چون خورشید دارد جلوه ای

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - در توصیف خانه ی اسلام خان

 

این نگارین خانه را دیوار و در آیینه است

طاق او چون بال طاووس است و پر آیینه است

از نسیم گل سبکتر رو، که این گلزار را

جای برگ گل به روی یکدگر آیینه است

طرفه تأثیری درو آیینه را رو داده است

[...]

سلیم تهرانی