×
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷
هر گه آن خسرو زرین کمر از جا برخاست
آسمان گفت که قرص قمر از جا بر خاست
گر بساط می و معشوق نباشد به میان
به چه امید توان هر سحر از جا بر خاست
مگر آن سرو خرامنده به رفتار آمد
[...]
۱۴ بیت