گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸

 

دوری مقصد دمید از سرکشیدنهای من

نقش پاگم‌کرد پیش پا ندیدنهای من

چون نفس از هستی خود در غبار خجلتم

کز جهانی برد آسایش تپیدنهای من

الفت هستی چو صبحم نردبان وحشت است

[...]

بیدل دهلوی