گنجور

سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

بیا ای عشقِ جان‌سوزان که من خود را به تو سوزم

اگر سوزی وگرنه من یقین خود را به تو سوزم

خس و خاشاک می‌سوزی درون خویش می‌جوشی

کنون ما را شدی روزی بیا خود را به تو سوزم

مکان خود لامکان دارم ز زندان غم بسی دارم

[...]

سلطان باهو