گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۸ - فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است

 

گفت روشن کین جماعت کشته‌اند

کین زمان در خصمیم آشفته‌اند

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۶

 

مبصران که مزاج جهان شناخته اند

دو روزه برگ اقامت در آن نساخته اند

خراب گردد این باغ و بر پرند همه

نوازنان که درو عندلیب و فاخته اند

عجب ز مویه گری، تیز پر کشد آواز

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

آنها که سر از چرخ برافروخته اند

در مهر تو هفت مهره در باخته اند

بر قامت کبریات آن جامه سزد

کز اطلس چرخش آستر بافته اند

خواجوی کرمانی