گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

به دل اندیشه جانانم از شوکت نمی‌گنجد

می دیدار او در ساغر طاقت نمی‌گنجد

شب وصلش چنان بر خویش می‌بالم ز دیدارش

که نور دیده‌ام در پرده حیرت نمی‌گنجد

از آن رو می‌روم از خود، چو می‌آیی به بالینم

[...]

واعظ قزوینی