گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۸

 

عمرها شد بی‌نصیب راحتم از چشم خویش

چون نگه پا در رکاب وحشتم از چشم خویش

زین چمن صد رنگ عریانی تماشا کرده‌ام

همچو شبنم درگداز خجلتم از چشم خویش

بس که در یاد نگاهت سرمه شد اجزای من

[...]

بیدل دهلوی