گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳

 

آه‌های آتشینم پرده‌های شب بسوخت

بر دل آمد وز تف دل هم زبان هم لب بسوخت

دوش در وقت سحر آهی برآوردم ز دل

در زمین آتش فتاد و بر فلک کوکب بسوخت

جان پر خونم که مشتی خاک دامن گیر اوست

[...]

عطار