گنجور

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۸

 

تا سنبل تو غالیه‌سائی نکند

باد سحری نافه‌گشایی نکند

گر زاهد صد ساله ببیند دستت

بر گردن من که پارسایی نکند

مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۶۱

 

تا سنبل تو غالیه سائی نکند

باد سحری نافه گشائی نکند

گر زاهد صد ساله ببیند دستت

در گردن من که پارسائی نکند

مهستی گنجوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۱

 

یاری بگزین کز تو جدائی نکند

از غیر تو با کس آشنائی نکند

از اهل جهان بیوفا ایدل من

یاری بگزین که بیوفائی نکند

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۱

 

دلبرم دل ز برم برد و وفایی نکند

درد ما را ز لب خویش دوایی نکند

این همه مهر و وفا کز رخ او در دل ماست

نیست یکدم که به من جور و جفایی نکند

نیست یک شب ز فراق تو که دست دل من

[...]

جهان ملک خاتون