گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

کار گیتی را نوائی مانده نیست

روز راحت را بقایی مانده نیست

زان بهار عافیت کایام داشت

یادگار اکنون گیایی مانده نیست

وحشتی دارم تمام از هرکه هست

[...]

خاقانی