×
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - این مرثیه را از زبان قرة العین امیر رشید فرزند خود گوید
دلنواز من بیمار شمائید همه
بهر بیمار نوازی به من آئید همه
من چو موئی و ز من تا به اجل یک سر موی
به سر موی ز من دور چرائید همه
من کجایم؟ خبرم نیست که مست خطرم
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - مطلع دوم
سر تابوت مرا باز گشائید همه
خود ببینید و به دشمن بنمائید همه
بر سر سبزهٔ باغ رخ من کبک مثال
زار نالید که کبکان سرائید همه
پس بگوئید ز من با پدر و مادر من
[...]
عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۳۹
ای خلق فرو مانده کجایید همه
وز بهر چه مشغول هوایید همه
عطار چو الصّلاءِ اسرار بگفت
گر حوصله دارید بیایید همه