گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۹

 

شود دیوانه آخر هر که سودایی است همراهش

سر از صحرا برآرد هرکه صحرایی است همراهش

نسازد گرم چشم خود مگر در دامن منزل

سبکسیری که چون خورشید تنهایی است همراهش

توکل میکند پوشیده چشمان را نگهداری

[...]

صائب تبریزی