گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

تا بنده شدم، چو مهر تابنده شدم

فارغ ز غم رفته و آینده شدم

در مسلک فقر، پادشاهم کردند

فانی گشتم ز خویش و پاینده شدم

سعیدا