گنجور

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی

فتنه سربه‌سر بگذاشت، سر به پای ناامنی

شد به پا در این کشور، شور و شورش محشر

گوش آسمان شد کر، از صدای ناامنی

دسته‌ای به غم پابست، شسته‌اند از جان دست

[...]

فرخی یزدی