گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

شد راحت آن روی دلارای فراخ

تا گشت دهان آن شکر خای فراخ

وین نیز هم از غایت لطفست که خواست

تا بر دل ما تنگ کند جای فراخ

کمال‌الدین اسماعیل
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲

 

خوش آن زمان که رود جان بدانسرای فراخ

خوش آن نفس که برآید در آن هوای فراخ

زغصه در قفس تنگ آسمان مردیم

برون جهیم ازین تنگنا بجای فراخ

به بند طایر جان اندرین قفس تا چند

[...]

فیض کاشانی