×
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بیدیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
ور دوست نبینی به چه کار آید چشم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۷
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بیدیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
ور دوست نبینی به چه کار آید چشم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰ - ابوالحسن خرقانی قُدِّسَ سِرُّه
آندوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند به چه کار آید چشم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰ - ابوالحسن خرقانی قُدِّسَ سِرُّه
آندوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰ - ابوالحسن خرقانی قُدِّسَ سِرُّه
ما را ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند به چه کار آید چشم