گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۶۴

 

گفتی عالم به پای درویشان است

عالم همه از برای درویشان است

زنهار مخوان تو هر گدا را درویش

سلطان جهان گدای درویشان است

اوحدالدین کرمانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

بیرون ز دو کون، جای درویشان است

ویرانهٔ غم سرای درویشان است

این دولت و حشمتی که شاهان دارند

افشاندهٔ خاک پای درویشان است

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

دیدار خدا لقای درویشان است

کیخسرو و جم، گدای درویشان است

آن مشعله ای که آفتابش نام است

یک ذره ز نور رای درویشان است

سعیدا