گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱

 

بهار صبح نفس زین دودم بقا که ندارد

به‌کارگاه فضولی چه خنده‌ها که ندارد

بلند کرده دماغ خیال خیره‌سریها

هزار بام تعین به یک هواکه ندارد

ز دستگاه تو و من درین قلمرو عبرت

[...]

بیدل دهلوی