گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

وجودم را غم عشق تو ای بی‌باک می‌سوزد

کجا این را توان گفتن کز آتش خاک می‌سوزد

میی در ساغر دل دارم از شوق سیه‌مستی

که موج از گرمی آن چون خس و خاشاک می‌سوزد

حدیث خوبی او از من حیران چه می‌پرسی

[...]

سلیم تهرانی