×
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲
چون رایت حسن تو بر افلاک زنند
عشاق تو آتش اندر املاک زنند
ای عالم جان ولایت دل مگذار
تا پیرهن شاهد جان چاک زنند
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
گه گریبان خویش چاک زنند
گه گهی آه درد ناک زنند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۴
عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند
گلرخان غنچه صفت جامه بتن چاک زنند
باشد ای گل که ببرق کرم از ممکن غیب
آتش تفرقه یی در خس و خاشاک زنند
ازره غمزدگان سنگ ملامت برگیر
[...]