گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

از فلک عقد ثریاست که بر خاک آویخت

یا مگر خوشه انگور که از تاک آویخت

ملک از آه من افروخت چراغ ار نه زچیست

این قنادیل که بر کنگر افلاک آویخت

همچو شاهین که خورد خون کبوتر بچگان

[...]

آشفتهٔ شیرازی