گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸

 

گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می‌زند

لاله از داغ تو بر گل‌ها سیاهی می‌زند

بس که بازار گرفتاری ز عشقت گرم شد

مخرغ خود را مضطرب بر دام ماهی می‌زند

با وجود ناتوانی، عاجز کس نیستیم

[...]

سلیم تهرانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰

 

برق خطی بر سیاهی می‌زند

هالهٔ مه تا به ماهی می‌زند

سجده مشتاق خم ابروی کیست

بر دماغم کج‌کلاهی می‌زند

معصیت در بارگاه رحمتش

[...]

بیدل دهلوی