گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۲

 

الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده

سرم را از خم تسلیم فر کج کلاهی ده

بود لبریز صهبای گنه پیمانهٔ عمرم

مرا از لخت لخت دل زبان عذرخواهی ده

زلال وصل ترسم افت سوز درون گردد

[...]

جویای تبریزی