گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۲

 

گیرم که ترا لطف الاهی آمد

در ملک تو ماه تا به ماهی آمد

در هر وطنی سرای و باغی چه کنی

میپنداری که باز خواهی آمد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۲۵

 

بی روی تو در ماه سیاهی آمد

مرگت به جوانی و پگاهی آمد

خفتی نه چنان نیز که برخواهی خاست

رفتی نه چنان که باز خواهی آمد

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۴۸ - وله ایضاً

 

گیرم که به تو لطف الهی آمد

در ملک تو ماه تا به ماهی آمد

در هر وطنی باغ و سرائی چکنی

می‌پنداری که باز خواهی آمد

عطار