گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۴۳

 

از مرگ، چو آب روی دلخواهم شد

با او به دو حرف قصّه کوتاهم شد

گفتم: «چو شدی کجات جویم جانا»

گفتا که چه دانم که کجا خواهم شد

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨٢

 

دشمنی دوسترویم افتادست

که ز هسیتش نیست خواهم شد

هر رهی کان گرفتم اندر پیش

گشت خر سنگ و بند راهم شد

بسکه زد رای ناصواب مرا

[...]

ابن یمین