گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵

 

ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟

مثل تو نمی‌یابم، آخر به چه مانی خود؟

هر کس که تو می‌بینی حالی بتو می‌گوید:

من هیچ نمی‌گویم، دانم که تو دانی خود

چون ز آتش آن شادی رنگیم نیفزودی

[...]

اوحدی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۸ - رسول فرستادن شمع نور را بسوی پروانه

 

نمایی صورت روحانی خود

گشایی کارم از پیشانی خود

اهلی شیرازی