گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۹

 

آلوده دردمند به درمان چرا شود

منت کش علاج طبیبان چرا شود

بر روی عارفی که در دل گشاده شد

چون بیغمان به سیر گلستان چرا شود

موری که پای او ز قناعت به گنج رفت

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰۲

 

دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود

با برق، خار دست و گریبان چرا شود؟

جان داد صبح بر سر یک خنده خنک

دندان کس به خنده نمایان چرا شود؟

صائب تبریزی