گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است

بوی گل از هوای تو دیوانه گشته است

آبادی دو کون غباری است در رهش

هر دل که یک سراسر ویرانه گشته است؟

الفت به چشم مست تو بسیار مشکل است

[...]

اسیر شهرستانی