گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۴

 

چشم من از گریه مستانه من روشن است

خانه من چون صدف از دانه من روشن است

شعله سودای من آهن گداز افتاده است

دیده زنجیر از دیوانه من روشن است

نیست چون آیینه نور عاریت در خانه ام

[...]

صائب تبریزی