×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است
وز ورد صبح نعره مستانه خوشتر است
یک دانه نقل از کف رندان درد نوش
در دست ما ز سبحه صد دانه خوشتر است
پیمان زهد اگر شکند محتسب به می
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱
هرگز مگو که کعبه ز بتخانه خوشتر است
هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
با برهمن حدیث محبت رواست، لیک
در دام طایر حرم این دانه خوشتر است
تسبیح و زهد خوش بود اما در این دو روز
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
از صحن کعبه ساحت میخانه خوشتر است
از دور سجه گردش پیمانه خوشتر است
یارب چه حکمت است که بیگانه خوی من
با آشنا خوشست و به بیگانه خوشتر است
از سینهام رود بکجا دل که جغد را
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
عاشق مگو که عاقل و فرزانه خوشتر است
عاشق خوش است و عاشق دیوانه خوشتر است
فصل گلست باز پی نقل بزم می
طرف چمن ز گوشه ی کاشانه خوشتر است
گر ناخوش است توبه شکستن به نزد تو
[...]