گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸۰

 

من از دست دل دوش دیوانه بودم

همه شب در افسون و افسانه بودم

غمش بود و من گم شدم در دل خود

که همراه غولی به ویرانه بودم

ز دل شعله شوق می زد به یادش

[...]

امیرخسرو دهلوی