گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۹

 

من راز جهانم، بود افسانه به از من

معموره ام و گوشه ی ویرانه به از من

هرگز نتوانم که سر از خاک برآرم

آن مور ضعیفم که بود دانه به از من

در خانه ز اسباب جهان هیچ ندارم

[...]

سلیم تهرانی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴

 

بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من

غمخوار دلم، خوشه بی دانه به از من

در بیخودی ام پای هوس ره نکند گم

رندی نبود بر در میخانه به از من

رگ بر تن زارم خط بیزاری عقل است

[...]

طغرای مشهدی