صبح است و دهر از خرمی چون روضه رضوان نگر

جنبیدن باد صبا جلوه گر بستان نگر

خندید خورشید فلک چون سرخ گل در بوستان

از خنده آن سرخ گل آفاق را خندان نگر

در چشمه خورشید اگر آبی ندیده ستی گهی

[...]

زاده زهرا به کام زاده مروان نگر

آه آه گردش دوران نگر

آن به عزت این به خواری این ببین و آن نگر

آه آه گردش دوران نگر

نفی حق اثبات باطل کفر بین ایمان نگر

آه آه گردش دوران نگر

شرم چشم میزبان بین حرمت مهمان نگر

آه آه گردش دوران نگر

مهر و کین ولطف و قهر زهره و کیوان نگر

آه آه گردش دوران نگر

می زند حنجر به خنجر عید بین قربان نگر

آه آه گردش دوران نگر

یم نگر طوفان غم بین دجله بین طوفان نگر

آه آه گردش دوران نگر

میر میدان هوس را گوی بین چوگان نگر

آه آه گردش دوران نگر

نی نگر تیغ ستم بین تیر بین پیکان نگر

آه آه گردش دوران نگر

چرخ نیلی رنگ را نیرنگ بین دستان نگر

آه آه گردش دوران نگر

بی کفن دور از بدن افتاده بین غلطان نگر

آه آه گردش دوران نگر

شد به ماهی رفت بر مآه اشک بین افغان نگر

آه آه گردش دوران نگر

حرمت آل زنا بین عزت اعیان نگر

آه آه گردش دوران نگر

آن زغم این از طرب گریان ببین خندان نگر

آه آه گردش دوران نگر

ظلمت آسا نو روش پوشیده بین عریان نگر

آه آه گردش دوران نگر

با غریبان حجاز اکرام بین احسان نگر

آه آه گردش دوران نگر

دل بده بگشا نظر دریا ببین طوفان نگر

آه آه گردش دوران نگر