گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

بر کار به جز زبان نمانده ست مرا

در تن گویی که جان نمانده ست مرا

بندیست گران که جان نمانده ست مرا

از پای جز استخوان نمانده ست مرا

مسعود سعد سلمان