گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

ای دل نفسی صاحب عرفان نشدی

بر درد کسی هیچ تو درمان نشدی

چون کشته به روی دوست حیران نشدی

صد حیف گذشت عید، قربان نشدی

سعیدا