گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱

 

چه خوش باشد دلا کز عشق یار مهربان میری

شراب شوق او در کام و نامش در زبان میری

چو با تو شاد بنشیند ز هر چت هست برخیزی

چو از رخ پرده برگیرد به پیشش شادمان میری

چو عمر جاودان خواهی به روی او بر افشان جان

[...]

عراقی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۳

 

گرچه میری در این جهان میری

چون رسد وقت ناگهان میری

آب سر چشمهٔ حیات بنوش

تا نمانند این و آن میری

خوش کناری بگیر ازین عالم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی