گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۹

 

گر بسوزد ز آتش می شرم جانان مفت ماست

گر نباشد باغبان در باغ و بستان مفت ماست

با نگهبان گل ز روی یار چیدن مشکل است

نیست آن روزی که شبنم در گلستان مفت ماست

دسته گل راست فیض از خرمن گل بیشتر

[...]

صائب تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

دیده خون‌بار ما چون گشت گریان مفت ماست

دانه‌ای افشانده در خاکیم باران مفت ماست

نشکفد تا غنچه در گلزار نتوان برد فیض

هرکه چون گل پاره می‌سازد گریبان مفت ماست

نیست نفعی جز ضرر در آشنایی‌های خلق

[...]

قصاب کاشانی