گنجور

عطار » پندنامه » بخش ۴ - در مناجات

 

اندر آن دم کز بدن جانم بری

از جهان با نور ایمانم بری

عطار
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۴

 

هر به عمری نزد خود روزی به مهمانم بری

پرده پیش رخ ببندی، پس در ایوانم بری

خود نخواهی هیچ وقتم ور بخوانی ساعتی

خون چشم من بریزی، تا که بر خوانم بری

دست بیرون آوری از پرده، چون گویی سخن

[...]

اوحدی