گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸

 

نیست بلبل چو من و، گل نه چنانست که تو؛

بر رخ گل، عرق شبنم از آنست که تو

آتشین چهره گذشتی ز چمن صبحدمی،

چمن از دیده نرگس نگرانست که تو

بنگاهی مگر از خاک رهش برگیری،

[...]

واعظ قزوینی