گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۲

 

دل یاقوت را خون می کند لعل سخنگویت

قلمها سینه چاک از خط ریحان تو می گردد

چه اندام لطیف است این که گل با آن سبکروحی

نفس دزدیده در چاک گریبان تو می گردد

تعجب نیست گر پروانه در بیرون در سوزد

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

جهان پر شهد از لبهای خندان تو می گردد

حلاوت کامیاب از شکرستان تو می گردد

نگه از گوشه چشم تو ترکش بسته می خیزد

سپاه فتنه سرگردان مژگان تو می گردد

نزاکت می خورد از روی آتشناک تو سیلی

[...]

سیدای نسفی