گنجور

صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

ای مرا سوخته سودای بتان ته بر ته

غنچه پر خون است از آن شوق دهان ته بر ته

گر زبان باز نکردی ز همش همچو شکر

بسته بودی به همان لعل لبان ته بر ته

در چمن از رخ او پرده برانداخت صبا

[...]

صوفی محمد هروی