گنجور

ایرانشان » بهمن‌نامه » آغاز داستان » بخش ۱۹ - نامه فرستادن لؤلؤ به نزدیک نصر حارث

 

چو آسیب من زی روانت رسد

سر نیزه من به جانت رسد

۱ بیت
ایرانشان
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

آن کیست که از خدا نترسد؟

وز شست ید قضا نترسد

فرعون چو دید دست موسی

کور است که از عصا نترسد

آن را که چو مصطفی دلیل است

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۶

 

گر از لئیم بترسد کریم، نیست عجب

ز خبث نفس، نه از پشم و استخوان ترسد

کسی که پا ننهد در میان خاکستر

مقرر است که از آتش نهان ترسد

۲ بیت
جامی