گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹

 

خاک آن بادیم کو بر آستانت بگذرد

یا شبی بر چین زلف دلستانت بگذرد

بعد ازین چون گرم شد بازار خورشید رخت

مشتری مشنو که: از پیش دکانت بگذرد

ابروانی چون کمان داری و خلقی منتظر

[...]

اوحدی