گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۱

 

بس که برگفته پشیمان بوده‌ام

بس که بر ناگفته شادان بوده‌ام

رودکی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱

 

بیشتر عمر چنان بوده‌ام

کز نظر خویش نهان بوده‌ام

گه به مناجات به سر گشته‌ام

گه به خرابات دوان بوده‌ام

گاه ز جان سود بسی کرده‌ام

[...]

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۰

 

امشب میان نوخطان سرمست و غلتان بوده ام

چمعم که باری یک شبی مست و پریشان بوده ام

در جمع خوبان بوده ام، گر بر تنی عاشق شدم

عیبم مکن، ای پارسا، در کافرستان بوده ام

گر من اسیر بت شدم، ای پارسا، عیبم مکن

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶ - سلمان ساوجی فرماید

 

دوش در سودای زلف و چشم جانان بوده ام

شب همه شب تا سحر مست و پریشان بوده ام

برنهالی مجرح دوش غلطان بوده ام

تا سحر با جامه خواب افتان و خیزان بوده ام

با نگارستان زیلوو حصیر زرفشان

[...]

نظام قاری