گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۷

 

خط سر زد و تغافل او همچنان بجاست

گل کوچ کرد و گوش کر باغبان بجاست

ایمن مشو ز خصمی تیغ زبان که شمع

در بوته گداز بود تا زبان بجاست

کو سینه ای که داغ عزیزان ندیده است؟

[...]

صائب تبریزی