گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱

 

خاکی دلم ای بت ز نهان بازفرست

خون آلود است همچنان باز فرست

در بازاری که جان ز من، دل ز تو بود

چون بیع به سر نرفت جان باز فرست

خاقانی