گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۷

 

گر دهد یارت امان ایمن مشو

ور ببخشاید، به جان ایمن مشو

آن زمان کت گوید: ای من جمله تو

جمله مکرست، آن زمان ایمن مشو

روی او را گر ببینی آشکار

[...]

اوحدی